بی تو

کاش این سایه وحشت ز تنم دور شود

این همه ظلمت دیوانه کمی نور شود

 

بی تو انگار که یک جسم خیالی هستم

سرد و بی روح همان آدم خاکی هستم

 

هیچ کسی مثل تودر خاطر من جا نگرفت

دست در دست خودم روی دلم پا نگرفت

 

با تو برخاستم و مثل تو تکرار شدم

بی تو در خویش فرو ریختم و آواره شدم

 

بعد تو هیچ کسی چشم مرا خواب نداد

کسی به این ریشه خشکیده کمی آب نداد

 

تا که در کلبه تنهایی خود جان دادم

و به چشم همه شب آتش سوزان دادم

 

بی تو در کنج فراموشی خود پوسیدم

داغ ویرانی و آباد نگشتن دیدم

 

مانده بودم چه کنم از غم بی همنفسی

و تو آن وقت نبودی که به دادم برسی

 

تا در این جاده بن بست رهی باز کنی

و مرا مثل خودت راهی پرواز کنی

 

سالها منتظر آمدنت بودم من

عصر گل رفتی و اینک شده عصر آهن

 

اینک آن رعد زمین خورده سرگردانم

مثل آغاز پرواز دغدغه پایانم

 

عاقبت خاطره ها قلب مرا دار زدند

کوچه کوچه خبرش را به همه جار زدند

 

دیگر به روی جاده سوار و غبار نیست

چشمی کنار پنجره در انتظار نیست

 

آ‌ن کوچه های خوب ملاقات مرده اند

وقتی دلی برای دلی بی قرار نیست

 

می خواستم بدون خودم زندگی کنم

چشم تو بود که گفت راه فرار نیست

 

موج

-         موجها، قایق مرغان طوفان آشیایند و حادثه ها مرکب انسانهای بزرگ هیچکس   بر ساحل شناگر نمی شود.                                             

 

مادر

 

روز ششم تا دیر وقت کار می کرد وقتی خدا مادران رامی آفرید

اینقدر روی این یکی وقت می گذاری  فرشته ای اومد و پرسید: چرا

و خدا پاسخ داد: می دونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم ؟

باید قابل شستشو باشد ولی پلاستیکی نباشه. بیش از 200 قسمت قابل حرکت داشته باشه که قابل تعویض نباشند.

باید بتونه از همه جور غذااستفاده کنه باید بتونه همزمان سه تا بچه رو درآغوش بگیره.

با یه بوسه که از زانوی زخمی تا قلب شکسته رو شفا بده. و همه اینها رو باید فقط با دو تا دست انجام بده .ی

فرشته تحت تأثیر قرار گرفته بود گفت:فقط با دو تا دست غیر ممکنه. مطمئنی این یک مدل درست و استاندارده ؟

بقیه اش رو بگذار برای فردا و تکمیلش کن..ی این همه کار برای امروز زیاده

خدا گفت: نمی تونم دیگه آخرای کارمه . چیزی نمونده که موجودی را که محبوب قلبم هست رو کامل کنم.

وقتی بیمار می شه خودش ، خودش رو معالجه می کنه و می تونه 18 ساعت در روز کار کنه ی

لمس کرد: این که خیلی لطیفه!ی فرشته نزدیکتر اومد و زن رو

گفت: بله لطیفه ولی خیلی قوی درستش کردمنمی تونی تصور کنی چه چیزهایی رو می تونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتی پیروز بشه

فرشته با دست گونه زن رو لمس کرد: فکر کنم سوراخ شده و داره چکه میکنه  ی

خدا اشتباه فرشته رو تصحیح کرد: چکه نمی کنه -- این اشکه ی

فرشته پرسید: به چه دردی می خوره؟؟ اشکها روش او هستند تا غمهاش ،

تردیدهاش ، عشقش ، تنهاییش ، رنجش و غرورش را بیان کنه ی

تو نابغه ای ...فکر تمام چیزهای خارق العاده رو برای ساختن مادرها کرده ای..ی فرشته گفت :

فقط یک چیزش خوب نیست ...:ی خدا سرش را تکان داد و گفت

خودش فراموش می کنه که چقدر با ارزشه.

روز مادر را به تمامی مادران عزیز و زنان زحمتکش تبریک می گویم.